مرضیه سادات الوند؛ ابوالفضل قاسمی
چکیده
فهم سلامت یک مسأله زیستی، روانی - اجتماعی است و به اقدامات پیچیده سیاستی و حضور ذینفعان متنوع آن در فرآیند سیاستگذاری سلامت نیاز دارد. برخلاف رویکرد سنتی فهم سلامت که تقلیلگرا و پزشکی بود؛ رویکرد جدید، چندبعدی و چندسطحی است و بهعبارتی نگرش به سلامت را پدیدهای میبیند که وابسته به متغیرهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، ...
بیشتر
فهم سلامت یک مسأله زیستی، روانی - اجتماعی است و به اقدامات پیچیده سیاستی و حضور ذینفعان متنوع آن در فرآیند سیاستگذاری سلامت نیاز دارد. برخلاف رویکرد سنتی فهم سلامت که تقلیلگرا و پزشکی بود؛ رویکرد جدید، چندبعدی و چندسطحی است و بهعبارتی نگرش به سلامت را پدیدهای میبیند که وابسته به متغیرهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، فردی و زیستی است. بیماریهای جدید همهگیر از جمله کووید 19 (کرونا) نیز به حوزه پزشکی منحصر نمیشوند و بایستی بهعنوان موضوعی چندسطحی؛ در قالب اقدامات پیچیده سیاستی و متغیرهای اشاره شده نگریسته شوند. پرسش اصلی تحقیق این است که اصول راهبردی سیاستگذاری مقابله با کرونا چیست؟ بر اساس روش توصیفی- تحلیلی بر مبنای چارچوب نظری مسائل بدخیم، یافتههای تحقیق نشان میدهد طراحی سیاست مقابله با کرونا را بایستی در چارچوب رویکرد همکاریجویانه در قالب حکمرانی سلامت اعمال کرد. دولتها باید نوع نگاه خود را نسبت به مسائل پیچیده و بدخیم تغییر بدهند. یعنی باید از فرماندهی و مدیری به رویکرد رهبری و هدایتگر تغییر کند. دلالتهای راهبردی سیاستگذاری کرونا مبتنی بر رویکرد همکاریجویانه، توجه به بستر تاریخی- اجتماعی، تغییر رفتار ذینفعان و بازیگران، تعیین مرجعیتبخش، استفاده از دیپلماسی سلامت، نظام حمایتی فراگیر، افزایش سرمایه سیاسی- اجتماعی و استفاده از فناوری میباشد.